ترجمه مقاله

ستار

لغت‌نامه دهخدا

ستار. [س َت ْ تا ] (اِخ ) نامی است از نامهای باریتعالی . (منتهی الارب ). نامی از نامهای باریتعالی ، لوطیان و مقامران نظر به افعال ذمیمه ٔ خود خدای تعالی را بیشتر به این اسم یاد میکنند. (غیاث ) (آنندراج ). من صفات اﷲ ومنه یسمون عبد الستار. (اقرب الموارد) :
بستاری که ستر اوست پیشم
که تا من زنده ام بر مهر خویشم .

نظامی .


فعلهایی که ز ما دیدی و نپسندیدی
بخداوندی خود پرده بپوش ای ستار.

سعدی .


ترجمه مقاله