ستةعشر
لغتنامه دهخدا
ستةعشر. [ س ِت ْ ت َع َ ش َ ] (از ع ، اِ مرکب ) نوعی صوف است :
گهی کردی او صاف سته عشر
که صوفست عین ثبات هنر.
رجوع به سته عشری شود.
گهی کردی او صاف سته عشر
که صوفست عین ثبات هنر.
نظام قاری (دیوان ص 175).
رجوع به سته عشری شود.