ترجمه مقاله

سحاءة

لغت‌نامه دهخدا

سحاءة. [ س ِ ءَ ] (ع اِ) مهر نامه . ج ، سحاء، اسحیة. (منتهی الارب ). ما اخذ من القرطاس . (اقرب الموارد). || گیاهی است خاردار که زنبور عسل آن را خورد و شهد آن در نهایت خوبی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دماغ . || پاره ای از ابر. (منتهی الارب ). یقال : ما فی السماء سحاءة من سحاب . بدین معانی رجوع به سحایة شود.
ترجمه مقاله