ترجمه مقاله

سحی

لغت‌نامه دهخدا

سحی . [ س َح ْی ْ ] (ع مص )خراشیدن گل را و رندیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گل از زمین خاریدن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ). || رندیدن کاغذ را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || کاویدن ، خدرک آتش را. (منتهی الارب ). || ستردن موی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || به بیل خاک و گل را برکندن از زمین . (منتهی الارب ). || مهر کردن نامه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ): سحی الکتاب . (اقرب الموارد). رجوع به سحا شود.
ترجمه مقاله