ترجمه مقاله

سخت گشتن

لغت‌نامه دهخدا

سخت گشتن . [ س َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بسته شدن : و عادت چنان بود که چون مردم برون آمدندی ، در کنیسه سخت گشتی تا سالی دیگر همان وقت گشاده شدی کس ندیدی چون مردمان بیرون رفتند در کنیسه سخت گشت . (مجمل التواریخ ).
ترجمه مقاله