ترجمه مقاله

سخر

لغت‌نامه دهخدا

سخر. [ س ِ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . واقع در 38 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 2 هزار و پانصدگزی سراب فیروزآباد. هوای آنجا سرد است و 185 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آنجا غلات ، حبوب ، چغندرقند، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . در دو محل بفاصله ٔ 1 هزار و پانصدگزی واقع و به سخر علیا و سفلی مشهور است . سکنه ٔ پائین 110 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ، ج 4).
ترجمه مقاله