ترجمه مقاله

سخن سنجی

لغت‌نامه دهخدا

سخن سنجی . [ س ُ خ َ س َ ] (حامص مرکب )عمل سخن سنج . سخن فهمی . ادیبی . سخن شناسی :
هر که میزان سخن سنجی داند کردن
بجزاز راستی مدحش شاهین نکند.

سوزنی .


بر من آن شد که در سخن سنجی
ده دهی زر دهم نه ده پنجی .

نظامی .


|| فن اطلاع بر رموز سخن . نقدالشعر.
ترجمه مقاله