ترجمه مقاله

سدانیه

لغت‌نامه دهخدا

سدانیه . [ س َ ی َ ] (اِخ ) در حدود العالم و معجم البلدان نیامده ، ظاهراً مصحف «سِدانه » بمعنی خدمت کعبه یا بتخانه کردن است . (منتهی الارب ). و اجداد برامکه سدانت نوبهار بلخ داشته . رجوع کنید به اخبار برامکه به اهتمام عبدالعظیم قریب 1312 هَ . ش . تهران حاشیه ٔ ص ح ، حاشیه ٔ 2 و ص ی حاشیه ٔ 2 و انجمن آرای ناصری (ذیل نوبهار). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). قریه ای است از قراء بلخ که از روزگار منوچهرشاه تا آغاز استیلای اسلام از موقوفات آتشکده ٔ نوبهار بود و تولیت آن با هر کس بود، او را برمک میگفتند و اصل طایفه ٔ برامکه از آن دودمان است که بعد از اسلام مسلمان شدند، و اصل این لغت عربی است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (رشیدی ).
ترجمه مقاله