ترجمه مقاله

سدس

لغت‌نامه دهخدا

سدس . [ س َ ] (ع مص ) شش یک از مال کسی گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شش یک بستدن . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || شش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). ششم گردیدن . (آنندراج ). ششم ِ گروهی بودن ، یا با خویشتن آنان را شش تن کردن . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله