ترجمه مقاله

سد

لغت‌نامه دهخدا

سد. [ س ُدد ] (ع اِ) ابر سیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، سدود. آن ابر که آفاق بپوشاند. (مهذب الاسماء). || وادی سنگناک که آب در وی ایستد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). ج ، سِدَدة. || سایه . || آب باران است در کوهچه برای غطفان . || رودبار. || ملخ بسیار که هوا را بسته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله