سرابالا
لغتنامه دهخدا
سرابالا. [ س َ ] (ص مرکب ) مقابل واژون .(آنندراج ). فراز. مقابل سرازیر. سربالا :
ره تعریف بختش طی کنم چون
سرابالاست این ره تا بگردون .
رجوع به سربالا شود.
ره تعریف بختش طی کنم چون
سرابالاست این ره تا بگردون .
میریحیی شیرازی (از آنندراج ).
رجوع به سربالا شود.