ترجمه مقاله

سراجی خراسانی

لغت‌نامه دهخدا

سراجی خراسانی . [س ِ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) معروف به جمال الدین فخرالشعراء محمدبن علی السراجی که شمع جمع افاضل بود و بدر سپهر فضایل ، دل مشعله ٔ گردون از رشک علو سخن او چون فتیله تافته و شرف قربت ابوالملوک سراج الدوله یافته . و این قصیده ٔ غرا که نور معانی او روز را طعنه زند اگرچه ردیف ابیات او شب است ، در مدح سلطان خسرو ملک میگویدو همین قصیده بر تقدم او دلیل روشن و برهان واضح :
چون خواست روی خویش نمود از حجاب شب
بر روی روز بست ز ظلمت نقاب شب
سیمرغ آفتاب چو افتاد در غروب
ناگه طلوع کرد چو پر غراب شب
با لشکر نجوم برآمد ز باختر
ناچخ ز ماه ساخته رمح از شهاب شب
گویی که عرض کرد همی بهر جنگ روز
در صحن آسمان سپه آفتاب شب .

(از لباب الالباب ج 1 صص 324 - 326).


رجوع به تاریخ ادبیات صفا ج 2 ص 472 و مجمع الفصحا ج 1 ص 245 شود.
ترجمه مقاله