ترجمه مقاله

سراج الدین

لغت‌نامه دهخدا

سراج الدین . [ س ِ جُدْ دی ] (اِخ ) سکزی . سید عالیقدر دانا و فاضل بوده و پنج هزار بیت دیوان داشته ، مدح ملک نصرةالدین سیستانی میگفته ، زمان ناصرالدین را نیز دریافته . بمدینه ٔ معظمه رفته ، قصیده ای در نعت مردف بردیف مصطفی صلی اﷲ علیه و آله گفته . صاحب عرفات از دیوان وی انتخابی کرده ، از آن اشعار برخی را گزیده و در رشته ٔ بیت کشیده . بعضی او را معاصر سلطان غزنوی ندانسته و ممدوح وی را دیگری از ملوک سیستان قرار داده ، برخی او و سراجی مذکور را یکی دانسته اند و در هر حال شاعری استاد عالی نهاد شیرین مقال است ، او راست :
سرمست و بیقرار و دل آزار نیم شب
آمد به عربده برِ من یار نیم شب
با زلف دلربای و دو رخسار همچو روز
با لعل دُرنثار شکربار نیم شب
ترسا و مؤمن از غم زلف و رخش مدام
بر هم زنند مصحف و زنار نیم شب .

(از مجمع الفصحاء ج 2 ص 245).


ترجمه مقاله