ترجمه مقاله

سرباز

لغت‌نامه دهخدا

سرباز. [ س َ ] (ص مرکب ) روشن . صریح . بدون پرده . فاش :
مگو از هیچ نوعی پیش زن راز
که زن رازت بگوید جمله سرباز.

عطار.


ترجمه مقاله