ترجمه مقاله

سرخاب

لغت‌نامه دهخدا

سرخاب . [ س ُ ] (اِخ ) ابن مهرمردان . از ملوک کیوسیه که مدت بیست سال حکومت کرد. (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 180).از ششمین اسپهبدان طبرستان . (حبیب السیر چ تهران ).
ترجمه مقاله