ترجمه مقاله

سرر

لغت‌نامه دهخدا

سرر. [ س َ رَ ] (ع اِ)خطهای کف دست و شکنهای آن . ج ، اسرار. (ناظم الاطباء). خطوط کف و پیشانی . (اقرب الموارد). || تجویف و کاواکی . (ناظم الاطباء). میان کاواکی چیزی . (ازاقرب الموارد). || آنچه دایه بازبرد از ناف کودک . (مهذب الاسماء). آنچه بریده شود از ناف کودک . (منتهی الارب ). || میانه ٔ چیزی . || جراحت کرکرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آخرین شب از ماه یا میانه ٔ آن .
ترجمه مقاله