سرفیدن
لغتنامه دهخدا
سرفیدن . [ س ُ دَ ] (مص ) سرفه کردن یعنی آواز گلو که عرب آن را سعال خوانند. (آنندراج ).سعال . (منتهی الارب ). سلفیدن . (زمخشری ) :
ریختند از سر حمدان به تو در چندان ماست
که بسرفی ز گلوی تو زند بوی پنیر.
|| در تداول عوام ، به اکراه چیزی بخشیدن . (یادداشت مؤلف ).
ریختند از سر حمدان به تو در چندان ماست
که بسرفی ز گلوی تو زند بوی پنیر.
سوزنی .
|| در تداول عوام ، به اکراه چیزی بخشیدن . (یادداشت مؤلف ).