ترجمه مقاله

سرمه کش

لغت‌نامه دهخدا

سرمه کش . [ س ُ م َ / م ِ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) شخصی را گویند که سرمه کشیده باشد. || (نف مرکب ) کسی که سرمه در چشم مردم کشد. (برهان ) (آنندراج ) :
بس بود از عشق تو چشم امید مرا
میل دوران کمان سرمه کش اعتبار.

خاقانی .


|| کنایه از روشن کننده ٔ چشم و بینایی دهنده . (برهان ) (آنندراج ) :
سرمه کش دیده ٔ مردم صباست
رنگرز جامه ٔ مس کیمیاست .

نظامی .


|| (اِ مرکب ) کنایه از شب تاریک . (برهان ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله