ترجمه مقاله

سرند

لغت‌نامه دهخدا

سرند. [ س َ رَ ] (اِ) غربال که بدان جو و امثال آن بیزند. غربال سیمی درشت چشمه برای بیختن خاک و غله . (یادداشت مؤلف ). نوعی از غربیل که چشمه های آن گشاده بود و بیشتر با وی خاک بیزند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله