ترجمه مقاله

سرون گاه

لغت‌نامه دهخدا

سرون گاه . [ س ُ ] (اِ مرکب ) سُروگاه . جای رُستن شاخ حیوان و آن هر دو طرف سر است در عرض . آن را بعربی شقیقه گویند. (غیاث ). موضعی که از آن شاخ روید که عبارت از میان سر باشد. (رشیدی ) (آنندراج ) :
همان در سرون گاه ماده دو تیر
بزد همچنان مرد نخجیرگیر.

فردوسی .


سری کوسزاوار باشد به تاج
سرون گاه او مشک باشد نه عاج .

نظامی .


ترجمه مقاله