ترجمه مقاله

سرچکاد

لغت‌نامه دهخدا

سرچکاد. [ س َ چ َ ] (اِ مرکب ) بالای پیشانی ، چه چکاد پیشانی را گویند. (برهان ) (از آنندراج ). تارک سر، چه چکاد بالای پیشانی و سرچکاد بالاتر از آن . (رشیدی ). ام الرأس . (مهذب الاسماء). قِمّة. (السامی ) :
دغ بود سرچکاد او چون طاس
دیو را زو بود همیشه هراس .

عمید لومکی (از رشیدی ).


رجوع به چکاد شود.
ترجمه مقاله