سرچین
لغتنامه دهخدا
سرچین . [ س َ ] (ن مف مرکب ) خلاصه و برگزیده . (آنندراج ). زبده و برگزیده و دست چین . (غیاث ) :
هر یکی صدهزار قصه ٔ بکر
گل سرچین کلک غنچه ٔ فکر.
بسکه دارد در پریشانی نزاکت کاکلش
هر کجا آشفتگی را دید سرچین میکند.
هر یکی صدهزار قصه ٔ بکر
گل سرچین کلک غنچه ٔ فکر.
زلالی (از آنندراج ).
بسکه دارد در پریشانی نزاکت کاکلش
هر کجا آشفتگی را دید سرچین میکند.
مفید بلخی (از آنندراج ).