ترجمه مقاله

سرکوچکی

لغت‌نامه دهخدا

سرکوچکی . [ س َ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) فرومایگی و بیقدری و حقارت . (غیاث ) :
ولیکن نکشت آتش گرم را
به سرکوچکی داشت آزرم را.

نظامی .


ترجمه مقاله