ترجمه مقاله

سرگیجش

لغت‌نامه دهخدا

سرگیجش . [ س َ ج ِ ] (اِمص مرکب ) در زبان کنونی : سرگیجه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گردیدن سر. و آن چنان است که چون کسی از جایی برخیزد اندک زمانی سرش به گردش درآید که اگر چشم نپوشد البته بیفتد.(برهان ) (آنندراج ). رجوع به سرگیجه و سرکیجه شود.
ترجمه مقاله