ترجمه مقاله

سر خوردن

لغت‌نامه دهخدا

سر خوردن . [ س َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) باعث مردن کسان خود شدن . به شآمت و شومی باعث مرگ کسان نزدیک شدن . (یادداشت مؤلف ). || مأیوس شدن از کاری . سیر آمدن از آن . بی رغبت شدن . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله