سست دللغتنامه دهخداسست دل . [ س ُ دِ ] (ص مرکب ) ضعیف . ناتوان : نیک بدحال و سخت سست دلم حال دل هردو یک نه بر خطر است .خاقانی (دیوان دکترسجادی ص 63).