ترجمه مقاله

سست پیمان

لغت‌نامه دهخدا

سست پیمان . [ س ُ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) بی ثبات درعهد و شرط و پیمان شکن . (ناظم الاطباء) :
نه رفیق مهربان است حریف سست پیمان
که به روز تیرباران سپر بلا نباشد.

سعدی (کلیات چ فروغی ص 105).


ای سخت جفای سست پیمان
رفتی و چنین برفت تقدیر.

سعدی .


سست پیمانا چرا کردی خلاف عقل ورای
صلح با دشمن اگر با دوستانت جنگ نیست .

سعدی .


ترجمه مقاله