ترجمه مقاله

سطر

لغت‌نامه دهخدا

سطر. [ س َ ] (ع مص ) نوشتن . (ترجمان القرآن ) (آنندراج ) (غیاث ). نبشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بریدن بشمشیر. یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || افکندن بر زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) رسته و صنف . (غیاث ). رسته . (منتهی الارب ). رسته از هر چیز. (اقرب الموارد). || سطر کتاب . (غیاث ). یک خط نبشته یک رده نبشته . (فرهنگ فارسی معین ). خط. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) :
نقابی است هر سطر من زین کتیب
فروهشته بر عارض دلفریب .

سعدی .


هرچند نیست درد دل ما نوشتنی
از اشک خود دو سطر به ایما نوشته ایم .

صائب .


سطرها کی راست آید چون کجی در مسطر است .

(از مجموعه ٔ امثال چ هند).


ترجمه مقاله