ترجمه مقاله

سعدالدین

لغت‌نامه دهخدا

سعدالدین . [ س َ دُدْ دی ] (اِخ ) مسعودالامیدی میرعلی شیر نویسد: افصح الفصحاء و املح الشعراء رکن الاسلام والمسلمین سعدالدین مسعودالامیدی ... و از دارالخلافه ٔ ری ، و برقریه ٔ تهران زراعت دارد. و در دارالفضل شیراز تحصیل کرده و از شاگردان سرآمد مولانا جلال الدین دوانی است .نام اصلیش ارجاسب است . مولانا از غایت التفات او را مسعود نام نهاده و در آن دیار بدین اسم مشهور است . قبل از شرف ملازمت همیشه ذکر لطایف احوال و اوضاع او استماع می افتاد و حالا به یمن دولت روزافزون حضرت آصف صفاتی آن سعادت میسر شد چندان اخلاق و اطوار پسندیده مشاهده میشود که زبان ناطقه در بیان تقریر آن عاجز است . و مولانا در همه ٔ اسلوب شعر مهارت تمام دارد بتخصیص قصاید که آن وادی حق او است . این قطعه از اوست :
اگر کنی ز برای مجوس کناسی
و گر کنی ز برای جهود گل کاری
در این دو کار کریه اینقدر کراهت نیست
در این دو شغل خسیس آن مثابه دشواری
که در سلام فرومایگان صدرنشین
بروی سینه نهی دست و سر فرود آری .

(مجالس النفایس صص 141 - 142).


ترجمه مقاله