سعدالسعود
لغتنامه دهخدا
سعدالسعود. [ س َ دُس ْ س ُ ](اِخ ) ستاره ٔ مشتری . (آنندراج ) (غیاث ) :
صیدی چنین که گفتم واقبال صیدگه را
شعری زننده قرعه سعدالسعود فالش .
دراجه حصارش ذات البروج اعظم
دیباچه ٔ دیارش سعدالسعود ازهر.
صیدی چنین که گفتم واقبال صیدگه را
شعری زننده قرعه سعدالسعود فالش .
خاقانی .
دراجه حصارش ذات البروج اعظم
دیباچه ٔ دیارش سعدالسعود ازهر.
خاقانی .