ترجمه مقاله

سفهسالار

لغت‌نامه دهخدا

سفهسالار. [ س ِ ف َ ] (اِ مرکب ) سپهسالار : آمدن امیر بزغش سفهسالار سلطان سنجر. (تاریخ سیستان ). چنان خلعتی که رسم قدیم بوده سفهسالار آنرا بپوشانیدند. (تاریخ بیهقی ). نامها رسید از سفهسالار علی عبداﷲ و صاحب برید. (تاریخ بیهقی ).
ترجمه مقاله