ترجمه مقاله

سقاط

لغت‌نامه دهخدا

سقاط. [ س ِ ] (ع اِ) آنچه بردارند از خرما و جز آن و از جایی بجای دیگر برند. || غوره ٔ خرمای از درخت افتاده . || بال مرغ . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خطا در نبشتن و در سخن و در حساب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || لغزش و خطا. (اقرب الموارد). || لغزش در فعل و یا قول . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) :
سقاطهای تو آن است و شعر من این است
به تو چه مانم ویحک به من چه میمانی .

خاقانی .


ترجمه مقاله