سقوطری
لغتنامه دهخدا
سقوطری . [ س َ طَ ] (ص نسبی ) اسقوطری . اصقوطری . منسوب به سقوطر. و از آنجا صبر معروف سقوطری خیزد :
روی بهی کجا بود مرد زحیر را که خود
وقت سقوط قوتش صبر خورد سقوطری .
رجوع به سقوطر شود.
روی بهی کجا بود مرد زحیر را که خود
وقت سقوط قوتش صبر خورد سقوطری .
خاقانی .
رجوع به سقوطر شود.