ترجمه مقاله

سقی

لغت‌نامه دهخدا

سقی . [ س َق ْی ْ ] (ع مص ) آب دادن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (دهار).
- سقی اﷲ ثراه ؛ خدا گور او را سیراب سازد. خدا رحمت خویش بر گور او ریزد.
|| سقیاً لک گفتن کسی را. || گرد آمدن آب زرد در شکم کسی و بیمار استسقا گردیدن . || غیبت و عیب نمودن کسی را. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله