ترجمه مقاله

سلحفات

لغت‌نامه دهخدا

سلحفات . [ س ُ ل َ ] (ع اِ) باخه . (غیاث ) (دهار). کشف ماده . ج ، سلاحف . (مهذب الاسماء) (آنندراج ).سنگ پشت و لاک پشت و باخه . (ناظم الاطباء) :
چون زبانی اندر آتش ، چون سلحفات اندر آب
چون نمایم در بیابان چون بهایم در قرن .

منوچهری .


و زهره ٔ سلحفات را که اهل خراسان کشف گویند خاصیتی است در این باب . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
در میان آب و آتش کاین سلاحست آن سمند
شیر مردان چون سلحفات و سمندر ساختند.

خاقانی .


|| (اِخ ) نام صورت نهم از نوزده صورت شمالی فلکی قدما که عرب آن را نسر واقع نیز گوید و به یونانی نامش لورا (جنگ ) است . (مفاتیح العلوم ). ابوریحان در التفهیم به این معنی کشف آورده . (التفهیم ص 92).
ترجمه مقاله