ترجمه مقاله

سلسلة

لغت‌نامه دهخدا

سلسلة. [ س َ س َ ل َ ] (ع مص ) پیوستگی چیزی بچیزی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). پیوسته کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || روان کردن آب را. (آنندراج ). || (اِ) پاره ٔ دراز از کوهان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله