ترجمه مقاله

سلمانی

لغت‌نامه دهخدا

سلمانی . [ س َ ] (ص نسبی ،اِ) منسوب به سلمان است . (فرهنگ فارسی معین ). || نام نوعی از شمشیر است . (نوروزنامه ) (فرهنگ فارسی معین ). || کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش بتراشد. آرایشگر. (فرهنگ فارسی معین ). سرتراش . گرای . حجام . دلاک . حلاق . آینه دار :
سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی
که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی .

؟


|| حق و دستمزدی که به سلمانی دهند. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله