ترجمه مقاله

سلو

لغت‌نامه دهخدا

سلو. [ س ُ ل ُوو ] (ع مص ) فراموش کردن . (غیاث ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زایل شدن اندوه و عشق . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). زایل شدن غم . (دهار). زایل شدن اندوه . (غیاث ). || خرسند شدن . (غیاث ) (منتهی الارب ). خرسند و بی غم شدن . (ناظم الاطباء) :
هم بر در مصطفی نکوتر
انس انس و سلو سلمان .

خاقانی .


ترجمه مقاله