ترجمه مقاله

سل

لغت‌نامه دهخدا

سل . [ س َل ل ] (ع مص ) روغن کشیدن از سکه و گرم کردن آن . || برکشیدن خاران را. || شپلیدن کنجد. || زدن و تازیانه زدن . || زود نقد کردن . || گرفتن چیزی را. || کندن چیزی را. || به آرامی بیرون آوردن چیزی را. || ریخته شدن دندانها. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || خار خرما دور کردن یاعام است . (منتهی الارب ). خار دور کردن و خار خرما دور کردن . (ناظم الاطباء) .
ترجمه مقاله