سمان
لغتنامه دهخدا
سمان . [ س َ ] (اِ) مخفف آسمان . (از برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). || نام روز بیست و هفتم بود از هر ماه شمسی . (برهان ) (غیاث ) (جهانگیری ) (آنندراج ). || مرغ سلوی و آنرا کرک نیزگویند. (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) :
باران و برف بارد بر ما کنون ز ابر
چون بر بنی سرائیل از آسمان سمان .
رجوع به سمانه و سمانی شود.
باران و برف بارد بر ما کنون ز ابر
چون بر بنی سرائیل از آسمان سمان .
لامعی گرگانی (از آنندراج ).
رجوع به سمانه و سمانی شود.