سماکین
لغتنامه دهخدا
سماکین . [ س ِ ک َ ] (اِخ ) تثنیه ٔ سماک که سماک رامح و سماک اعزل است :
گرچه در حلق سماکین افکنم
چون کمند امتحان خواهم فشاند.
با سمک گردون مساوی وبا سماکین موازی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
گرچه در حلق سماکین افکنم
چون کمند امتحان خواهم فشاند.
خاقانی .
با سمک گردون مساوی وبا سماکین موازی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).