ترجمه مقاله

سمط

لغت‌نامه دهخدا

سمط. [ س َ] (ع مص ) پاکیزه کردن موی بزغاله جهت بریان کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اورود کردن بزغاله را جهت بریان کردن . (ناظم الاطباء). || آویختن چیزی را. || تیز کردن کارد. || (ص ) مرد سبک حال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
سمط [ س ُ ] (ع اِ) جامه ٔ صوف . (منتهی الارب ). جامه ٔ پشمین . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله