ترجمه مقاله

سمنو

لغت‌نامه دهخدا

سمنو. [ س َ م َ ] (اِ) چیزی است مانند حلوای تر و آنرا از شیره ٔ ریشة گندم سبز شده پزند. (برهان ) (آنندراج ). نیداه . (ابن بطوطه ). چیزی است که از گندم سبز پزند و در خراسان متعارف است و خشخاش و گردکان و بادام و پسته در آن کنند و در عرف حلوای سمنگ گویند. (فرهنگ رشیدی ).
ترجمه مقاله