سموهلغتنامه دهخداسموه . [ س ُ ] (ع مص ) رفتن اسب چنانکه مانده نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). || مدهوش و متحیر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).