ترجمه مقاله

سنبهاری

لغت‌نامه دهخدا

سنبهاری . [ سَم ْ ب َ ] (اِ) پودنه ٔ لب جوی . (آنندراج ). پودنه که در کنار جویها سبزشود. (ناظم الاطباء). فودنج . پونه . حبق الماء. غاغ . پودنگ . راغوته . رجوع به پودنه و پودنه ٔ لب جوی شود.
ترجمه مقاله