ترجمه مقاله

سنخ

لغت‌نامه دهخدا

سنخ . [ س َ ن َ ] (ع مص ) برگردیدن . || تباه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گند شدن طعام . (تاج المصادر بیهقی ). گند شدن . (دهار). تغییر یافتن . مزه گرداندن روغن و طعام . سنخ الدهن ؛ روغن فاسد شد و تغییر یافت . (از منتهی الارب ). || بسیار خوردن طعام را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله