ترجمه مقاله

سندی

لغت‌نامه دهخدا

سندی . [ س ِ ] (اِخ ) گاهی سند گویندو از آن کشاجم را خواهند. و حال آنکه کشاجم شاعر و ادیب و کاتب معروف پسر سندی بن شاهک صاحب الحرس است .
ترجمه مقاله