ترجمه مقاله

سنم

لغت‌نامه دهخدا

سنم . [ س َ ن ِ ] (ع ص ) گیاه که شکوفه آورده باشد. || شتر بلندکوهان . || ماء سنم ؛ آب که بر روی زمین باشد. || (مص ) بزرگ کوهان گردیدن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند شدن کوهان . (المصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله