ترجمه مقاله

سنگ امتحان

لغت‌نامه دهخدا

سنگ امتحان . [ س َ گ ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگ محک . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
مسی از زر بیالودی و می لایی چه سود اینجا
که آنگه ممتحن گردی که سنگ امتحان بینی .

سنایی .


این دل که در عیار و فانقد خالص است
بر سنگ امتحان زدنش احتیاج نیست .

بابافغانی .


که گفته ست شوم سنگ امتحان کسی
بس است همدم من طبع آزموده ٔ من .

ملا قاسم مشهدی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله