سنگ بریدن
لغتنامه دهخدا
سنگ بریدن . [ س َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) سنگ تراشیدن . (آنندراج ) :
کوهکن را خود بناخن سنگ می باید برید
جوی شیر و نقش شیرین کار هرمز دور نیست .
کوهکن را خود بناخن سنگ می باید برید
جوی شیر و نقش شیرین کار هرمز دور نیست .
(آنندراج از غوامض سخن بدون ذکر نام شاعر).